مهرزاد منصوری
چکیده
پر شدن جایگاه فاعل به سبب نیازِ بند به پر شدن این جایگاه، چه به صورت بیآوا و چه به صورت آشکار، در زبانهای ضمیرانداز و غیرضمیرانداز از جمله مواردی است که بررسی دقیق آن لازم است. این پژوهش میکوشد تا ضمن بررسی پوچواژة بیآوا در زبان فارسی به عنوان زبانی ضمیرانداز بنا بر ادّعای ریتزی (1982م.) مبنی بر اینکه در چنین زبانی پوچواژة بیآوا ...
بیشتر
پر شدن جایگاه فاعل به سبب نیازِ بند به پر شدن این جایگاه، چه به صورت بیآوا و چه به صورت آشکار، در زبانهای ضمیرانداز و غیرضمیرانداز از جمله مواردی است که بررسی دقیق آن لازم است. این پژوهش میکوشد تا ضمن بررسی پوچواژة بیآوا در زبان فارسی به عنوان زبانی ضمیرانداز بنا بر ادّعای ریتزی (1982م.) مبنی بر اینکه در چنین زبانی پوچواژة بیآوا وجود دارد، نشان دهد که این سازه پیچیدگیها و ویژگیهای خاص خود را دارد. در این پژوهش، ویژگیهای رفتاری این مقولة بیآوا به چند دسته تقسیم شدهاست و ضمن تأیید نظر برخی از زبانشناسان در باب پوچواژة بیآوا در زبان فارسی، نشان میدهد که جایگزینی پوچواژة آشکار به جای پوچواژة بیآوا، برخلاف ضمیر محذوف و ضمیر آشکار، امری نسبی است. همچنین، با ارجاع به پیکرة زبانی نشان داده شده که تقریباً در هیچ موردی پوچواژة آشکار در پیکره، جایگزین پوچواژة بیآوا نشدهاست. این در حالی است که شمّ زبانی گویشور، امکان جایگزینی را امری مسلم و قابل انتظار میداند. افزون بر این، پژوهش حاضر با استناد به این واقعیت، تفاوت تحقق زبانی در توانش زبانی و بافت موقعیت را مورد نظر قراردادهاست و ادعا کرده که توصیف واقعی از زبان توصیفی خواهد بود که زبان ذهنی گویشور با زبان موجود در پیکره همخوانی داشته باشد؛ به عبارتی روشنتر، هر دو روی سکه، نقش و صورت، با هم دیده شود.