علی اصغر رجب زاده؛ مسعود اسدی؛ شعبان بریمانی
چکیده
ضمیر انتزاعی و ناملفوظ در زبانهای ضمیرانداز به عنصری اشاره میکند که دارای نقش نحوی است ولی نمود آوایی ندارد. این زبانها دارای تقسیمبندیهای گوناگونی هستند. در این مقاله، ابتدا، به ردهبندی زبان مازندرانی بر اساس اصول تقسیمبندی زبانهای ضمیرانداز بر اساس ریتزی (1982) و سپس، به ویژگیهای منحصربهفرد زبانهای ضمیرانداز پرداختهایم ...
بیشتر
ضمیر انتزاعی و ناملفوظ در زبانهای ضمیرانداز به عنصری اشاره میکند که دارای نقش نحوی است ولی نمود آوایی ندارد. این زبانها دارای تقسیمبندیهای گوناگونی هستند. در این مقاله، ابتدا، به ردهبندی زبان مازندرانی بر اساس اصول تقسیمبندی زبانهای ضمیرانداز بر اساس ریتزی (1982) و سپس، به ویژگیهای منحصربهفرد زبانهای ضمیرانداز پرداختهایم و با ارائۀ شواهد و دادههای زبانی، مشخص کردهایم که زبان مازندرانی میتواند در کدام یک از این زیرمجموعهها جای گیرد. در این جستار، به تعریف و ساختار انواع مختلف زبانهای ضمیرانداز اشاره و نشان داده شده است که اینگونه از زبانها، بهصورت کلی، به چهار زیرمجموعه تقسیمبندی میشوند: 1- زبانهای ضمیرانداز ثابت مانند ایتالیایی، یونانی، فارسی؛ 2- زبانهای ضمیرانداز پوچواژهای مانند آلمانی، گونههایی از هلندی و آفریقایی؛ 3- زبانهای ضمیرانداز نسبی مانند عبری، روسی، ماراتی و پرتغالی برزیلی؛ 4- زبانهای ضمیرانداز کلامی (گفتمانی) مانند چینی، ژاپنی و کرهای. با مقایسة زبان مازندرانی با تقسیمبندی ارائهشده، نشان دادهایم که زبان مازندرانی ویژگیهای زبانهای ضمیرانداز ثابت را دارد، ضمن اینکه این زبان را میتوان در حوزة زبانهای ضمیرانداز کلامی نیز قرار داد؛ چرا که همنمایهشدن ضمیر ناملفوظ و فاعل بند پایه بستگی به بافت کلامی دارد.
مهرزاد منصوری
چکیده
پر شدن جایگاه فاعل به سبب نیازِ بند به پر شدن این جایگاه، چه به صورت بیآوا و چه به صورت آشکار، در زبانهای ضمیرانداز و غیرضمیرانداز از جمله مواردی است که بررسی دقیق آن لازم است. این پژوهش میکوشد تا ضمن بررسی پوچواژة بیآوا در زبان فارسی به عنوان زبانی ضمیرانداز بنا بر ادّعای ریتزی (1982م.) مبنی بر اینکه در چنین زبانی پوچواژة بیآوا ...
بیشتر
پر شدن جایگاه فاعل به سبب نیازِ بند به پر شدن این جایگاه، چه به صورت بیآوا و چه به صورت آشکار، در زبانهای ضمیرانداز و غیرضمیرانداز از جمله مواردی است که بررسی دقیق آن لازم است. این پژوهش میکوشد تا ضمن بررسی پوچواژة بیآوا در زبان فارسی به عنوان زبانی ضمیرانداز بنا بر ادّعای ریتزی (1982م.) مبنی بر اینکه در چنین زبانی پوچواژة بیآوا وجود دارد، نشان دهد که این سازه پیچیدگیها و ویژگیهای خاص خود را دارد. در این پژوهش، ویژگیهای رفتاری این مقولة بیآوا به چند دسته تقسیم شدهاست و ضمن تأیید نظر برخی از زبانشناسان در باب پوچواژة بیآوا در زبان فارسی، نشان میدهد که جایگزینی پوچواژة آشکار به جای پوچواژة بیآوا، برخلاف ضمیر محذوف و ضمیر آشکار، امری نسبی است. همچنین، با ارجاع به پیکرة زبانی نشان داده شده که تقریباً در هیچ موردی پوچواژة آشکار در پیکره، جایگزین پوچواژة بیآوا نشدهاست. این در حالی است که شمّ زبانی گویشور، امکان جایگزینی را امری مسلم و قابل انتظار میداند. افزون بر این، پژوهش حاضر با استناد به این واقعیت، تفاوت تحقق زبانی در توانش زبانی و بافت موقعیت را مورد نظر قراردادهاست و ادعا کرده که توصیف واقعی از زبان توصیفی خواهد بود که زبان ذهنی گویشور با زبان موجود در پیکره همخوانی داشته باشد؛ به عبارتی روشنتر، هر دو روی سکه، نقش و صورت، با هم دیده شود.